خاطرات ترکخورده؛

𝓗𝓲𝓻𝓸𝓴𝓸
1404/3/9 18:02
در صفحهی خاطراتم قدم میزنم، خاطراتی که برایم زیبا بودند.
اما این بار او نیست که این خاطرات را برایم لذتبخش کند؛
حالا او رفته و تنها خاکستری از این خاطرات مانده!
[روزا بیمعنی شدن، کاش میشد
هیچوقت دوستیمون تموم نشه..]
- Hiroko -